وای اگر آنچه شنیدم راست باشد چه کنم
آن که رفته واقعاً میخواست باشد چه کنم
وای اگر باز نگردد فرصتِ دیدارش
هی نگویید به من او تنهاست، باشد چه کنم
وای اگر عشقِ مرا واروونه تعبیر کند
در جوانی غم او سخت مرا پیر کند
مرز ویرانی و دیوانگی ام نزدیک است
وای اگر دیر کند، دیر کند، دیر کند
ای رفیقان چه نشستید به پریشانیِ من
نوشِتان باد و غم تنهایی و ویرانیِ من
دل اگر خوش خبری پیشِ کسی جار نزن
باید این را بنویسند به پیشانیِ من
وای اگر جای دگر دلبری آغاز کند
به رقیبان نکند روی خوش ابراز کند
وای اگر خاطره ها را ببرد از یادش
برود ناز کند، ناز کند، ناز کند