خبر داری از این حال خراب…
یک بی قرار دیوانه داری!
در کنج قلبم یه خانه داری…
من عاشقم با آب و تاب زیبای نایاب!
ای عشق کمیاب…
آرام ندارد این چشم بی خواب!
بگو باران ببارد که عطرت را بیارد…
کسی هست که در این شهر…
کسی جز تو ندارد کسی جز تو ندارد!
کجای زخم شیرین کجای بغض سنگین
تو ماندگاری ای عشق…
کجای کاری ای عشق کجای کاری ای عشق
شب و فکر تو و بی خوابی شب و فکر تو و تنهایی!
تو هوای منی نفسای منی…
من و حسرت یک دیدارت…
که تو دردی و من بیمارت تو هوای من!
بگو باران ببارد که عطرت را بیارد…
کسی هست که در این شهر
کسی جز تو ندارد کسی جز تو ندارد!
کجای زخم شیرین کجای بغض سنگین
تو ماندگاری ای عشق…
کجای کاری ای عشق کجای کاری ای عشق!